در دنیایی که هر لحظه با تغییرات غیرمنتظره و بحرانهای پیچیده روبهرو هستیم، برندها بیش از هر زمان دیگری در آزمونی دشوار قرار گرفتهاند. بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی همچون موجهای سهمگین، مسیر حرکت برندها را به چالش میکشند. در این میان، بسیاری از برندها هدف اصلی خود را که همان ایجاد ارزش و ارتباط معنادار با مشتریان است، از دست میدهند. اما چرا؟
تصور کنید یک کشتی در میان اقیانوس طوفانی گرفتار شده باشد. ناخدا اگر نتواند مسیر را بهدرستی تشخیص دهد یا تمرکز خود را از دست بدهد، نهتنها به مقصد نمیرسد، بلکه سرنشینانش را نیز در معرض خطر قرار میدهد. برندها در دنیای بحرانزده امروز همان کشتیهای در معرض طوفان هستند که باید میان بقا و حفظ هویت خود تعادلی حساس برقرار کنند. این داستانی است که هر برند در لحظات سختی باید آن را به شیوهای متفاوت روایت کند. اما چه چیزی باعث میشود که برخی برندها این هدف را گم کنند و در مسیر بحران فرو روند؟
بیایید در این مقاله از موضوعات مرتبط با برندینگ به دنبال پاسخ این پرسش باشیم و ببینیم چگونه برندها میتوانند از دل بحرانها دوباره برخیزند و حتی قویتر از گذشته شوند.
بحرانها و چالشهای پیشروی برندها
قبل از اینکه به ادامه این موضوع بپردازیم بهتر است به این سوال پاسخ دهیم که اصلا تعریف بحران در دنیای کسب و کار چیست؟
بحران در دنیای کسبوکار به هرگونه تهدیدی اشاره دارد که میتواند به اعتبار، عملیات یا پایداری یک برند آسیب برساند. این بحرانها ممکن است شامل مسائل اقتصادی، تحریمها، تغییرات زیستمحیطی یا حتی بحرانهای اخلاقی باشند.
نقش اقتصاد جهانی در افزایش بحرانها
مسئله مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم موضوع اقتصاد جهانی ناپایدار، تورم، و رقابت شدید که برندها را مجبور میکند بهجای تمرکز بر رشد و توسعه، منابع خود را صرف مدیریت بحرانها کنند.
تأثیر بحرانها بر اهداف برندها
در واقع بحران ها میتوانند تاثیر مستقیمی بر اهداف برند ها داشته باشند برای مثال بحرانهای مالی باعث کاهش درآمدها و در نتیجه کاهش بودجههای تبلیغاتی و تحقیق و توسعه میشوند. این امر میتواند اهداف استراتژیک برندها را به خطر بیندازد.
یکی دیگر از مشکلات و تاثیرات بحران ها این است که در شرایط بحران، برندها اغلب از برنامههای بلندمدت خود منحرف میشوند و بر حل مشکلات کوتاهمدت تمرکز میکنند.
چرا برندها هدف خود را از دست میدهند؟
- تمرکز بیش از حد بر بقا:وقتی بقای یک برند در خطر باشد، اهداف بلندمدت به فراموشی سپرده میشوند. برندها بهجای نوآوری و ایجادارزش، بر کاهش هزینهها تمرکز میکنند.
- کاهش ارتباط با مشتریان:در بحرانها، برندها ممکن است از ارتباط مؤثر با مشتریان غافل شوند، که این امر میتواند به از دست دادن وفاداری مشتریان منجر شود.
- عدم تطبیق با تغییرات محیطی:برخی برندها نمیتوانند خود را با شرایط متغیر وفق دهند. این عدم تطبیق میتواند آنها را از مسیر اصلی دور کند.
نقش استراتژی در مدیریت بحران
- اهمیت چشمانداز مشخص:چشمانداز قوی و واضح میتواند به برندها کمک کند حتی در شرایط بحرانی به اهداف خود پایبند بمانند.
- انعطافپذیری و نوآوری:برندهایی که توانایی تغییر و نوآوری دارند، در مدیریت بحران موفقتر هستند.
نمونههایی از برندهایی که در بحران هدف خود را بازیافتند!
- اپل: بازگشت به نوآوری در زمان بحران مالی دهه ۹۰
در دهه ۱۹۹۰، اپل که امروز به عنوان یکی از بزرگترین و نوآورترین برندهای جهان شناخته میشود، در آستانه ورشکستگی قرار داشت. این شرکت که روزگاری پیشگام در فناوریهای نوین بود، به دلیل تصمیمات نادرست مدیریتی، کاهش نوآوری و از دست دادن تمرکز بر نیازهای مشتریان، با بحرانی عمیق روبهرو شد. اما چه چیزی باعث شد که اپل از این بحران عبور کند و به برندی تبدیل شود که اکنون الهامبخش میلیونها نفر است؟
در سال ۱۹۹۷، اپل با تصمیمی سرنوشتساز، استیو جابز را به عنوان مدیرعامل موقت به شرکت بازگرداند. بازگشت جابز به اپل نهتنها نقطه عطفی در تاریخ این شرکت بود، بلکه به یکی از بزرگترین داستانهای بازگشت در دنیای کسبوکار تبدیل شد.
چگونه میتوان در زمان بحران اعتماد مشتریان را جلب کرد؟
اعتماد مشتریان،عامل مهمی است که برندها بر اساس آن ساخته میشوند، و در زمان بحران این اعتماد اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما چگونه میتوان اعتماد را حفظ کرد یا حتی افزایش داد؟ برندهایی که در زمانهای دشوار نشان دهند که فراتر از سود شخصی به فکر مشتریان و جامعه هستند، میتوانند پایههای اعتماد خود را تقویت کنند.
- شفافیت در ارتباطات:در بحرانها، مردم به دنبال پاسخ هستند. شفافیت برند در ارتباطات، چه در مورد مشکلات موجود و چه در مورد اقداماتی که انجام میدهد، میتواند تأثیر زیادی بر جلب اعتماد داشته باشد.مثال: اگر یک برند با مشکل در زنجیره تأمین مواجه است و نمیتواند بهموقع محصولی را تحویل دهد، به جای پنهان کردن موضوع، باید صادقانه با مشتریان خود صحبت کند و دلایل تأخیر را توضیح دهد.
- حفظ کیفیت و ارزشها:بحرانها اغلب فشار مالی شدیدی بر برندها وارد میکنند، اما کاهش کیفیت محصولات یا خدمات در این زمان میتواند منجر به از دست دادن اعتماد مشتریان شود.
ارزشها و کیفیتی که مشتریان شما به آن اعتماد دارند، نباید تحت هیچ شرایطی قربانی بحران شود.
نقش تیمهای داخلی در مدیریت بحران
۱. توانمندسازی کارکنان
کارکنان، ستون فقرات هر برندی هستند. در زمان بحران، ایجاد حس اطمینان و انگیزه در میان تیمها بسیار اهمیت دارد. کارکنانی که احساس حمایت و ارزشمندی کنند، به احتمال زیاد تلاش بیشتری برای حمایت از برند خواهند داشت.
اما راهکار مناسب چیه؟ برگزاری جلسات منظم برای بهروزرسانی وضعیت بحران، ارائه آموزشهای جدید و ایجاد محیطی که در آن کارکنان بتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند.
۲.ایجاد فرهنگ انعطافپذیری
بحرانها اغلب نیاز به تغییرات سریع دارند. برندهایی که تیمهای داخلی خود را برای مواجهه با تغییرات آماده کردهاند، بهتر میتوانند به شرایط پاسخ دهند.
مثال: برندهایی که در زمان بحران به سرعت خدمات خود را به سمت آنلاین شدن بردند، نشان دادند که چگونه انعطافپذیری میتواند به موفقیت منجر شود.
نتیجه گیری:برندهایی که بحرانها را به فرصتی برای رشد تبدیل میکنند!
بحرانها، گرچه سخت و ناگوار به نظر میرسند، اما میتوانند بهترین لحظات برای نشان دادن قدرت و هویت یک برند باشند. این لحظات به برندها اجازه میدهند که به مشتریان خود ثابت کنند که فراتر از یک ارائهدهنده محصول یا خدمات هستند. برندهایی که در بحرانها ارزشهای خود را حفظ میکنند، با مشتریان خود همدل میشوند و نوآورانه عمل میکنند، نهتنها از بحرانها عبور میکنند بلکه قویتر از گذشته بازمیگردند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد موضوعات مرتبط با برندینگ میتوانید از آموزش های مرتبط با برندینگ در وبسایت فراموج استفاده کنید.